گلچینی از اشعار شاعران معاصر


🍁


.

تا آمدم بگویم دوستت دارم

رفیقم عاشقت شد

کنارم از تو می گفت و

گریه می کرد

گاهی هم از قرارتان

پشت بازار حرف می زد

با شوق.

هر شب

نامه های تو را برایم می خواند

من هم

بوی سیگارش را

با خودم به خانه می آوردم

بوی اندوه تو که از

گلوی او سر زده بود

مادرم می گفت

گناه دارد

کمکش کن به عشقش برسد

می خواهی من با مادر هر دوشان حرف بزنم؟

جلوی آینه می رفتم و

نه مادرم هنوز زود است

صبر عجیبم را دوست داشتم

حالا که عمری گذشته می گویم

سخت بود

خیلی سخت که

پیغام کسی را که دوست داری

به کسی برسانی

که بیشتر دوستش داری

هر چه بود گذشت

خدا جفتتان را بیامرزد

چقدر سر هر دوی شما

مردم و زنده شدم

راستی دیروز به خوابم آمد

داشت دنبال تو می گشت

او هنوز هم عاشق است

پرسید بگو فقط حال و احوال کردیم

همین

دوست ندارم از من حتی

یک خرده هم برنجد


#رسول_ادهمی🍁



برچسب ها: شعر ,
[ بازدید : 489 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]
[ شنبه 15 / 8 / 1395 ] [ 20:22 ] [ نجات مشهودی ]
[ ]